سهگانههای جنگهای سایهوار
جنگ مینیاتوری
مهدی مطهرنیا
چکیده
این پرسهنگاشت به دنبال ترسیم و بررسی مسیر جستجو یا تحلیل واژهسار «جنگ مینیاتوری» در مقام یک تئوری قابل تبیین در یک “جستجو و پیمایش فکری یا تحقیقی” است. پس از آن در پی آن است که موضوع را گام به گام کاوش و تحلیل کند. این واژهسار علمی متوجه ادامهی پنداشتهها یا تئوریهای جنگ نامتعادل و جنگ معلق است.
روش تحلیل محوری در این پرسهنگاشت، تحلیلی – توصیفی است. نتیجهی پرسهنگاشتِ حاضر متوجه تعریف، شاخصها، و ارتباط آن با پنداشتههای دوگانهی جنگهای نامتعادل و معلق است.
پرسهگشایی – پیشگفتار
تلاش نمودم بعد از تئوریزه کردن جنگهای نامتعادل و معلق با بیان پنداشتهی جنگ مینیاتوری این دوگانه را به سهگانهی جنگهای نوین یا سایهوار کاملتر نمایم. قبل از هرچیز ضرورت داشت تا با این معنا را به بررسی نشسته و سوابق بهرهمندی از این واژهسار را در محیط موضوعی مورد نظر یعنی ساحت “جنگ” مورد بررسی قرار دهم. به هوش مصنوعی ChatGPT، مجموعه کتابها و مقالات مورد نظر در کاربرد اصطلاح یا واژهسار جنگ مینیاتوری مراجعه کردم. پاسخ و داشتههای موجود به نبودِ این واژهسار – اصطلاح – در ساحتِ مورد نظر اشاره داشت. در این مسیر از روش تحلیلی توصیفی بهره بردهام. هرچند برای تکمیل و شایستهتر شدن بررسی، تلاش نمودهام از روشهای تکمیلی در نهایت به عنوان روشهای ترکیبشده استفاده به عمل آورم.
پرسهنمایی – مقدمه
بر اساس عنوانبندی وجه سوم از جنگهای سایهوار با نام جنگهای مینیاتوری در این مورد تلاش کردم تا وجه اصلی نامگذاری آن را روشمند و با دقت بیشتر بازگشایم. از یافتههای موجود در پیگیری ردپای این عنوان در ادبیات استراتژیک و سیاسی – نظامی، این اصطلاح وجود ندارد. اگرچه دریافتم اصطلاح “جنگ مینیاتوری” میتواند به نوعی از نقاشی یا تصویرگری اشاره داشته باشد. از این رو تلاش نمودم در مطالعه ابعاد این موضوع در قالب تصویرگری جنگها در قالب مینیاتوری، نظریه یا پنداشته جنگهای سایهوار خود را از دو وجه جنگ نامتعادل و جنگ معلق متوجه جنگ مینیاتوری نمایم.
به این گونه دوگانههای مطرحشده را به جهت توضیح وجه سوم این جنگها با این نامگذاری “جنگ مینیاتوری” آغاز کرده و به مطالعه ابعاد تصویرگری مینیاتوری از صحنههای جنگ به عنوان الگوی مناسب طراحی این جنگها توجه نمودم. امید دارم این مهم بتواند در ادراک جنگهای سایهوار در عصر فرامدرن پیش روی کمک باشد. این ادراکها نه متوجه گسترش جنگ که برای ممانعت از آنها برای پهنای گستری صلح قرار گیرد.
پرسشبندی
پرسش اصلی این پرسه نگاشت، این است که جنگ مینیاتوری چیست و چه ویژگیهایی دارد؟ در همین حال، شایسته است تا به پرسشهای دیگری از جمله پرسشهای زیر پرداخته شود:
جنگ مینیاتوری دارای چه وجه تسمیهای است که با این نام به بیان آمده است؟
چه تمایزهایی با پنداشتهها یا تئوریهای جنگ نامتعادل و جنگ معلق دارد؟
این مجموعه جنگهای سایهوار چه تمایزهایی با جنگهای کلاسیک دارند؟
در هویتشناسی این پنداشته از جنگهای سایهوار تحت عنوان جنگ مینیاتوری، چه الزامی نهفته است؟
پرسهنوردی
در این بخش تحت عنوان پرسهنوردی، نویسنده به تبیین دغدغههای خود در طراحی پرسشبندیهای مطرحشده پرداخته است. هدف این است که ذهن پیامگیران برای ادراک موضوع آماده شود. با عنایت به آنچه پیش از این بیان شد، تصویرگریهای مینیاتوری که در قالب صحنههای کوچک و با جزئیات زیاد، اغلب صحنههای نبرد و جنگهای تاریخی را به تصویر میکشند، از جذابیت بالایی برخوردار هستند. این هنر در فرهنگهای مختلف وجود داشته، اما در ایران و جهان اسلام، بهویژه در دورههای صفوی، تیموری و سلجوقی به اوج خود رسیده است. نقاشی مینیاتور یکی از هنرهای مهم دربارهای اسلامی بود که در آن هنرمندان اغلب داستانهای حماسی، شاهنامه فردوسی یا وقایع مهم تاریخی و صحنههای جنگی را به تصویر میکشیدند.
مینیاتورهای ایرانی، بهویژه در دوره صفوی، از برجستهترین نمونههای به تصویر کشیدنِ صحنههای جنگ مینیاتوری هستند. این نقاشیها اغلب در نسخههای دستنویس کتابهای تاریخی و ادبی جای میگرفتند و بهدلیل دقت در ترسیم جزئیات، رنگهای زنده و هنرمندی استادانه، شهرت داشتند. ویژگیهای تصویرگری جنگها در نقاشیهای مینیاتوری ایرانی دربرگیرنده درسهایی زیبا برای نامگذاری پنداشتهای بود که در پی آن بودم. این ویژگیها عبارتند از:
جزئیات زیاد
در مینیاتورها به تمامی جزئیات صحنههای نبرد، در گسترهی بافت، ساخت و عاملیتها و حتی از لباسها و اسلحهها گرفته تا حالت چهرهها و حتی طبیعت اطراف دقت میشد.
ترکیببندی پیچیده
در عین نگرش به جزئیات زیاد، هنرمندان تلاش میکردند تا احساس حرکت، هیجان و تنش جنگ را با ترکیبهای پیچیدهای از چهرهها، حرکات بدن و اسبها به تصویر بکشند. به این ترتیب ترکیببندی در نقاشیهای مینیاتوری اغلب پیچیده و متقارن است. خطوط و اشکال بهگونهای قرار میگیرند که نگاه بیننده به مرکز یا نقطههای مهم تصویر هدایت شود. هنرمندان ایرانی معمولاً از الگوهای تکرارشونده و هارمونی رنگها برای ایجاد ترکیببندیهای زیبا استفاده میکردند. ترکیببندی قابلاذعان در این موارد نیز خود نمایانگر اصل مهمی بود که در این نوع از جنگهای سایهوار توسعه بیشتری نسبت به جنگهای نامتعادل و جنگهای معلق دارد.
استفاده از رنگهای زنده
رنگهای زنده و درخشان مانند آبی، طلایی، سبز و قرمز بهشکل گستردهای در این آثار استفاده میشد تا حس شکوه و هیجان جنگ را افزایش دهد. دقت کنیم که مینیاتورها اغلب با رنگهای زنده و درخشان ترسیم میشوند. این رنگها بدون استفاده از سایهپردازی، بهصورت مسطح و درخشان اجرا میشوند. این ویژگی در مورد نتایج و پیامدهای منظور در جنگ مینیاتوری مورد توجه من بوده است.
عدم توجه به پرسپکتیو واقعگرایانه
یکی از ویژگیهای کلیدی نقاشی مینیاتوری، عدم استفاده از پرسپکتیو به شیوهی واقعگرایانه است. هنرمندان ایرانی و اسلامی ترجیح میدادند که عناصر مختلف را بهصورت جداگانه و در یک صفحه مسطح نمایش دهند. این باعث میشد که هر بخش از نقاشی اهمیت خودش را حفظ کند و جزئیات هر قسمت بهراحتی قابل مشاهده باشد.
تصویرگری صحنههای اسطورهای و تاریخی
بخش زیادی از مضامین مینیاتورهای ایرانی و اسلامی بر پایه داستانهای اسطورهای، مذهبی و تاریخی است. شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی، و دیگر آثار ادبی کلاسیک ایرانی منبع الهام بسیاری از مینیاتورها بودهاند. در این آثار، صحنههای جنگ، مجالس شاهان، عشقهای اسطورهای و داستانهای پهلوانی به تصویر کشیده شدهاند.
استفاده از تذهیب و حاشیههای زینتی
تذهیب و حاشیههای زینتی به نقاشیهای مینیاتوری جلوهای زیبا و هنری میبخشند که همراستا با اصول زیباییشناسی در هنرهای اسلامی است.
منابع برای مطالعه بیشتر:
کتاب “مینیاتور ایرانی” اثر باسیلی نیکیتین: این کتاب به تحلیل و بررسی آثار مینیاتوری ایرانی میپردازد و صحنههای جنگی در آثار مینیاتوری مختلف را مورد بررسی قرار میدهد.
کتاب “شاهنامه و مینیاتور ایرانی”: این اثر بیشتر به بررسی ارتباط میان شاهنامه فردوسی و هنر مینیاتور میپردازد و نمونههای بارزی از جنگهای مینیاتوری در نسخههای مصور شاهنامه را نشان میدهد.
کتاب “مینیاتورهای صفوی”: این کتاب به تفصیل در مورد هنر مینیاتور دوره صفوی بحث میکند و بهویژه به صحنههای جنگی و نبردهای تاریخی در این مینیاتورها توجه دارد.
“Persian Painting: The Arts of the Book and Portraiture” by Sheila R. Canby.
The Art of the Persian Court: Studies in Fifteenth-Century Manuscript Illustration by Anthony Welch.
“Shahnameh: The Persian Book of Kings” by Abolqasem Ferdowsi (Illustrated by various Persian miniaturists).
تصاویر مینیاتوری جنگها محسوب میشدند و اطلاعات مهمی در مورد لباسها، تاکتیکها، ادوات جنگی و آرایشهای نظامی آن دورهها ارائه میدادند. بهویژه در شاهنامههای مصور و دیگر کتابهای تاریخی مانند ظفرنامه و تاریخ جهانگشا، صحنههای جنگی مینیاتوری بهعنوان نوعی از بازنمایی حماسی و تاریخی جنگها به کار رفتهاند. همچنین، در منابع مربوط به تاریخ نظامی، گاهی از این مینیاتورها بهعنوان اسناد تصویری جنگها استفاده شده است. بهعنوان مثال:
“هنر و جنگ در ایران صفوی” (Art and War in Safavid Iran): این کتاب به بررسی نقش هنر در بازنمایی جنگها در دوره صفوی میپردازد و به مینیاتورهای این دوره اشاره میکند که چگونه جنگها و فتوحات به تصویر کشیده شدهاند.
“سالحها و زرههای اسلامی در موزه متروپولیتن” (Islamic Arms and Armor in the Metropolitan Museum of Art): این کتاب به تحلیل تجهیزات و ادوات نظامی اسلامی میپردازد و به مواردی از هنر مینیاتوری که صحنههای جنگ و ادوات نظامی را نشان میدهند، اشاره میکند.
“Islamic Manuscripts: The Collection of the Chester Beatty Library” by Elaine Wright.
“The Shahnama of Shah Tahmasp: The Persian Book of Kings” by Sheila R. Canby.
“تاریخ جنگ در ایران” (The Military History of Iran): در برخی بخشهای این کتابها و مقالات مرتبط به تحلیل هنر و منابع تصویری همچون مینیاتورها بهعنوان مستنداتی از تاریخ جنگهای ایران پرداخته شده است.
در مجموع، هرچند تصاویر مینیاتوری در حوزه نظامی بهعنوان یک منبع مستند هنری برای ثبت و بازنمایی وقایع جنگی اهمیت داشتهاند، اما کمتر بهصورت واژهساری قابل تعریف و مستقیم بهعنوان اصطلاحی در خود علم نظامی یا استراتژی جنگها مورد بحث قرار گرفتهاند. نقاشیهای مینیاتوری، بهخصوص در فرهنگهای اسلامی و ایرانی، دارای ویژگیهای هنری و بصری خاصی هستند که آنها را از سایر سبکهای نقاشی متمایز میکند. این ویژگیها نهتنها در شیوهی ترسیم، بلکه در مضامین و تکنیکهای بهکاررفته نیز قابل مشاهدهاند. در ادامه به مهمترین ویژگیهای نقاشی مینیاتوری اشاره میشود.
پاسخ به پرسشها:
در هویتشناسی این پنداشته از جنگهای سایهوار تحت عنوان جنگ مینیاتوری، چه الزامی نهفته است؟
در هویتشناسی نظریه جنگ مینیاتوری یا جنگ سایهوار چندین الزام کلیدی وجود دارد که این مفهوم را از سایر انواع جنگها متمایز میکند:
ماهیت کوچک مقیاس و غافلگیرانه: جنگ مینیاتوری بر عملیاتهای کوچک و دقیق تکیه دارد. این نوع جنگ بر اساس استفاده از گروههای کوچک نخبه، فناوریهای پیشرفته، و حملات هدفمند طراحی شده است. عنصر غافلگیری در این جنگها بسیار مهم است، زیرا نیروهای درگیر معمولاً انتظار اینگونه حملات را ندارند.
استفاده از فناوریهای نوین: جنگ مینیاتوری مستقیماً با نوآوریهای فناورانه همچون پهپادها، سلاحهای هوشمند، و اطلاعات سایبری در ارتباط است. فناوریهای پیشرفته به نخبگان نظامی اجازه میدهند تا بدون نیاز به لشکرکشیهای بزرگ و سنتی، به اهداف استراتژیک دست یابند. این ارتباط مستقیم با فناوری، هویت این نوع جنگ را با تحولات مدرن همسو میکند.
عاملیتهای نخبه و نقش فرماندهی دقیق: برخلاف جنگهای نامتقارن که تکیه زیادی بر گروههای غیردولتی یا چریکی دارند، در جنگ مینیاتوری، عاملیتهای نخبه، یعنی نیروهای نظامی آموزشدیده و متخصص، نقش کلیدی دارند. تصمیمگیری سریع و استفاده بهینه از منابع محدود، نقش مهمی در موفقیت این جنگها دارند.
غیردولتی بودن جنگ: جنگ مینیاتوری اغلب در سطح نیروهای غیردولتی و با حمایت غیرمستقیم دولتها صورت میگیرد. این جنگها به صورت رسمی اعلام نمیشوند و ماهیت پنهانی دارند که این عامل، مفهوم “سایهوار” بودن را تقویت میکند.
هدفگیری دقیق و اجتناب از تخریب گسترده: هدفگیری در جنگ مینیاتوری بسیار دقیق و بر روی اهداف خاص، مانند مراکز فرماندهی یا زیرساختهای حساس است. برخلاف جنگهای متعارف که تخریب گستردهای را در پی دارند، جنگهای مینیاتوری بر حداقل کردن تلفات غیرنظامی و تخریبها تمرکز دارند.
نبرد در حوزههای نوین (سایبری و اطلاعاتی): بخش مهمی از جنگ مینیاتوری در فضای سایبری و اطلاعاتی رخ میدهد. عملیاتهای سایبری و جنگ اطلاعاتی به نوعی جنگ سایهوار را تقویت میکنند، زیرا به جای استفاده از تسلیحات فیزیکی، از دادهها، شبکهها و زیرساختهای سایبری برای حمله به دشمن استفاده میشود.
پیچیدگی و ناپایداری محیط استراتژیک: در این نوع جنگ، محیطهای ناپایدار و پیچیده، زمینهساز افزایش ناامنی و عدم اطمینان هستند. بازیگران دولتی و غیردولتی با تاکتیکهای غیرمستقیم و در محیطهای پراکنده وارد عمل میشوند، که این محیطها بسیار پویا و متغیر هستند.
پاسخ به پرسشها:
به این گونه در هویت جنگ مینیاتوری بر مبنای ویژگیهای هفتگانه پیشبیانشده در خطوط بالا که توضیح و تبیین بیشتری طلب میکنند، چندین الزام کلیدی وجود دارد:
استفاده از گروههای نخبه
فناوریهای پیشرفته
حملات هدفمند و پنهانی
تمرکز بر جنگ در فضاهای نوین مانند سایبری
این نوع جنگ در مقابله با ساختارهای سنتی و متعارف نظامی اهمیت ویژهای دارد و توانایی مقابله با تهدیدات پیچیده و غیرمستقیم را در اختیار نیروهای درگیر قرار میدهد.
بر اساس آنچه از مفهوم “جنگ مینیاتوری” پس از جنگهای نامتعادل و معلق مطرح میشود، میتوان اینگونه برداشت کرد که این واژه ساز سیاسی–نظامی در ساحت استراتژی حاصل از دوراندیشی در زمینه جنگهای سایهوار به نوعی جنگ مدرن و نوین اشاره دارد که ویژگیهایی مانند پیچیدگی، کنترلشده بودن و دقت بالا را دارد، بهگونهای که مشابه با نقاشی مینیاتوری، در آن جزئیات بالا، دقت فراوان و حملات کوچک و هدفمند، ولی تأثیرگذار نقش برجستهای دارند. در این جنگها شاید بخشهای مختلف عملیاتهای نظامی با دقت زیاد برنامهریزی شده و در مناطق کوچک با تمرکز بالا اجرا میشود.
ساختار یندی واژگانی و جملهبندی آشکارساز واژهسار “جنگ مینیاتوری”:
در تعریف جنگ مینیاتوری میتوانم به این متن پی ببندم که: “جنگ مینیاتوری” به مجموعهای از عملیاتهای کوچک و هدفمند هجومی و ویرانگر اشاره دارد که به جای درگیریهای وسیع و گسترده، با استفاده از تاکتیکهای دقیق و پیچیده در مقیاسهای کوچک انجام میشود. در این نوع جنگها، تکنولوژیهای پیشرفته، اطلاعات دقیق، و حملات حسابشده نقش کلیدی دارند و تأکید بر حملات محدود و کنترلشده به منظور دستیابی به اهداف استراتژیک با کمترین تلفات و هزینه است.
ویژگیهای جنگ مینیاتوری (در چارچوب مفهوم مدرن):
دقت و هدفگذاری خاص: همانند مینیاتور، که هر بخش با دقت بسیار زیادی ترسیم میشود، در جنگ مینیاتوری عملیاتها با دقت فراوان و هدفگذاری خاص انجام میپذیرد.
عملیاتهای کوچک و محدود: برخلاف جنگهای وسیع، این جنگها در ابعاد کوچک و با استفاده از تاکتیکهای خاص و ابزارهای پیشرفته انجام میشوند.
استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته: بهرهبرداری از تکنولوژیهای جدید مانند پهپادها، سامانههای اطلاعاتی و حملات سایبری، که نیازمند دانش و اطلاعات دقیق است.
پرهیز از درگیری گسترده و مستقیم: بیشتر تمرکز بر عملیاتهای نامتقارن و هوشمندانه است که از تلفات و درگیریهای گسترده اجتناب میکند.
پویایی و سرعت بالا: همانند جنگهای معلق، در جنگ مینیاتوری نیز نیاز به سرعت بالا و تغییر تاکتیکها در لحظه است.
رابطه با مفاهیم “جنگ نامتعادل” و “جنگ معلق” در سهگانه جنگهای سایهوار:
جنگ نامتعادل: به نبردهایی اشاره دارد که در آن یک طرف بسیار قویتر از طرف دیگر است، اما جنگ مینیاتوری با توجه به پیچیدگی تاکتیکها میتواند قدرتهای کوچک را قادر به مقابله با نیروهای قویتر کند.
جنگ معلق: به جنگهایی اشاره دارد که در آن جنگها به شکل مستمر یا قطعشده به وقوع میپیوندند و یک نتیجه قطعی ندارند. جنگ مینیاتوری نیز میتواند در این چارچوب قرار گیرد، زیرا در آن حملات کوچک بهطور مداوم انجام میشوند، بدون آنکه یک جنگ همهجانبه و مستقیم رخ دهد.
به اینگونه به نظر میرسد که جنگ مینیاتوری به عنوان یک نوع نوین از جنگهای قرن 21، به تکنیکها و استراتژیهای پیچیده، سریع و هدفمند توجه دارد که در برابر جنگهای سنتی و بزرگ، تأکید بیشتری بر دقت و جزئیات دارند.
در ادبیات فارسی، متضاد مینیاتور را میتوان به “کالننگاری” یا “بزرگنگاری” تعبیر کرد. در حالی که “مینیاتور” به معنی یک تصویر کوچک با جزئیات زیاد است، “کالننگاری” یا “بزرگنگاری” به چیزی اشاره دارد که در مقیاس بزرگتر و با تمرکز کمتر روی جزئیات دقیق است. جنگهای ضد مینیاتوری پرهزینهتر هستند.
با تأکید بر اینکه “جنگ مینیاتوری” به نبردهایی اشاره دارد که در مقیاس کوچک و با دقت و پیچیدگی زیاد انجام میشود، و “جنگ ضد مینیاتوری” به جنگهایی اشاره دارد که بهگونهای در تقابل با این نوع نبردها هستند، این جنگها با استفاده از تاکتیکهای وسیعتر و مستقیمتر همراه هستند.
با این وصف یادآور میشوم که جنگ ضد مینیاتوری، با توجه به مفهوم “جنگ مینیاتوری” که به عملیاتهای کوچک، دقیق و پیچیده اشاره دارد، به نوعی از جنگ اشاره دارد که در تضاد با این ویژگیها قرار دارد. به عبارت دیگر، جنگ ضد مینیاتوری بهجای تمرکز بر عملیاتهای محدود و هدفمند، به استفاده از تاکتیکهای وسیعتر، مستقیمتر و گستردهتر تمایل دارد. این نوع جنگ احتمالاً ویژگیهای جنگهای کلاسیک و درگیریهای بزرگتر را در بر میگیرد، جایی که پیچیدگیهای تاکتیکی کمتر و استفاده گسترده از نیروها و منابع بارزتر است. برای تحلیل این مفهوم میتوان به ویژگیهای زیر اشاره کرد:
مقیاس بزرگ و گسترده:
در جنگ ضد مینیاتوری، برخلاف جنگهای کوچک و محدود، عملیاتها در مقیاس بزرگ انجام میشود. نیروهای زیادی بهصورت مستقیم و بهطور همزمان درگیر جنگ میشوند. این نوع جنگ به استفاده گسترده از نیروهای نظامی و تجهیزات برای کسب برتری در یک منطقه یا کشور اشاره دارد.
تمرکز بر نیروی انسانی و تجهیزات وسیع:
برخلاف جنگهای مینیاتوری که در آن استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته و محدود و نیروهای کوچک ولی تخصصی معمول است، در جنگ ضد مینیاتوری تمرکز بر نیروی انسانی زیاد و تجهیزات سنگین نظامی است. این جنگها نیاز به ارتشهای بزرگ و تجهیزات گسترده مانند تانکها، هواپیماهای جنگی، و کشتیهای جنگی دارند.
نبردهای مستقیم و آشکار:
یکی از ویژگیهای جنگهای مینیاتوری از مجموعه جنگهای سایهوار، پنهانکاری و استفاده از حملات هدفمند با کمترین تلفات است. در مقابل، جنگ ضد مینیاتوری به درگیریهای مستقیم و گسترده میان نیروها تمایل دارد. این نوع جنگ بیشتر به جنگهای رو در رو و میدان نبردهای آشکار تمایل دارد که در آن هر دو طرف با قدرت تمام به مقابله میپردازند.
استراتژیهای کلان و همزمان:
در حالی که جنگهای مینیاتوری به حملات محدود و جزئیات تاکتیکی توجه دارند، جنگ ضد مینیاتوری بر استراتژیهای کلان تمرکز دارد. در این نوع جنگها، عملیاتهای همزمان و بزرگ در چندین جبهه بهصورت گسترده انجام میشود و نیازمند هماهنگیهای بزرگمقیاس است.
تأکید بر نیروی تخریب گسترده:
در جنگ مینیاتوری، هدف کنترل و مدیریت دقیق خسارتها است. اما در جنگ ضد مینیاتوری تخریبهای گسترده در مقیاس وسیعتر معمول است. استفاده از بمبارانهای گسترده، حملات هوایی سنگین و موشکهای دوربرد برای نابود کردن زیرساختهای دشمن میتواند از ویژگیهای این نوع جنگ باشد.
نیاز به پشتیبانی لجستیکی عظیم:
در جنگهای ضد مینیاتوری، نیاز به زنجیره پشتیبانی وسیع و لجستیک گسترده برای حفظ عملیاتهای نظامی وجود دارد. این نوع جنگها به تجهیزات زیاد، منابع عظیم و پشتیبانی از نیروها در طولانیمدت وابسته هستند.
نبرد طولانیمدت و فرسایشی:
برخلاف جنگهای مینیاتوری که به حملات سریع و دقیق تکیه دارند، جنگهای ضد مینیاتوری میتوانند طولانی و فرسایشی باشند. این جنگها ممکن است سالها به طول بیانجامند و به نیروهای نظامی و اقتصادی عظیمی نیاز داشته باشند تا درگیری را ادامه دهند.
این مجموعه تمایزات میان جنگ مینیاتوری و ضد مینیاتوری نمایانگر و جوهره گوناگون ویژگیهای هرکدام از آنها در میان جنگهای سایهوار و مدرن با جنگهای کلاسیک و مستقیم است. در تحلیل و مفهوم استراتژیک این تمایزها میتوان به موضوعهای زیر توجه داشت:
جنگ مینیاتوری نماد جنگهای نوین است که بیشتر به تکنولوژیهای پیشرفته، اطلاعات دقیق و عملیاتهای سریع و هدفمند وابسته است.
جنگ ضد مینیاتوری از سوی دیگر، نماینده جنگهای سنتی و کلاسیکتر است که در آن حجم بالا از نیرو و تجهیزات، و عملیاتهای بزرگمقیاس به کار گرفته میشود. به عبارت دیگر، جنگ ضد مینیاتوری میتواند پاسخ استراتژیک به جنگهای مینیاتوری باشد، جایی که بهجای پذیرش استراتژیهای پیچیده و کوچکمقیاس، به شیوههای گستردهتر و تهاجمیتر رجوع میشود. با توجه به آنچه بیان کردم، میتوان گفت که “وعده صادق یک و دو” ایران علیه اسرائیل و حملات اسرائیل میتواند تا حدی مصداقی از جنگ ضد مینیاتوری و جنگ مینیاتوری باشد. در این تحلیل، ایران و اسرائیل به عنوان دو طرفی که از دو استراتژی متفاوت در تقابل نظامی خود استفاده میکنند، قابل بررسی هستند.
حملات مینیاتوری اسرائیل:
اسرائیل به طور مداوم از حملات مینیاتوری و استراتژیهای پیچیده و هدفمند در برابر ایران و نیروهای نیابتی آن در منطقه استفاده میکند. این حملات شامل موارد زیر است:
عملیاتهای دقیق مانند ترورهای هدفمند دانشمندان هستهای ایران.
حملات هوایی سریع علیه مواضع نظامی ایران و گروههای نیابتی آن در سوریه و لبنان.
جنگ سایبری و عملیاتهای اطلاعاتی پیشرفته، که در آن بدون درگیری مستقیم و در مقیاس وسیع، تأثیرات مهمی ایجاد میشود.
استفاده از پهپادها و هواپیماهای بدون سرنشین برای انجام عملیاتهای کوچک و دقیق.
این تاکتیکها کاملاً در چارچوب جنگ مینیاتوری قرار میگیرند، چرا که اسرائیل بهجای درگیری گسترده نظامی، از حملات هدفمند و محدود استفاده میکند تا آسیبهای حیاتی به زیرساختهای نظامی و اطلاعاتی ایران وارد کند.
وعده صادق یک و دو ایران: جنگ ضد مینیاتوری
از سوی دیگر، “وعده صادق یک و دو” که به نوعی به برنامههای نظامی و استراتژیک ایران در مقابل اسرائیل اشاره دارد، میتواند نمونهای از جنگ ضد مینیاتوری باشد. ویژگیهای این نوع جنگ از سوی ایران شامل موارد زیر است:
حملات موشکی گسترده: در پاسخ به حملات محدود و دقیق اسرائیل، ایران از حملات موشکی بهعنوان بخشی از استراتژی خود استفاده میکند. این حملات، برخلاف حملات کوچک و محدود، معمولاً در مقیاس وسیعتر و با قدرت تخریبی بیشتر انجام میشود.
استفاده از گروههای نیابتی مانند حزبالله در لبنان و گروههای فلسطینی که میتوانند در یک نبرد گستردهتر علیه اسرائیل وارد شوند. این گروهها میتوانند از حملات موشکی و نیروی انسانی برای وارد کردن خسارت به اسرائیل استفاده کنند.
پشتیبانی لجستیکی و استراتژیک گسترده: ایران بهطور مستمر در حال تقویت گروههای نیابتی خود در منطقه است و این تقویت بهصورت بزرگمقیاس و در طولانیمدت انجام میشود.
بر اساس این پنداشته، میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که حملات اسرائیل بهعنوان نمونهای از جنگ مینیاتوری با دقت بالا، حملات محدود و استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته صورت میگیرد. در مقابل، وعده صادق یک و دو ایران بهعنوان یک استراتژی ضد مینیاتوری تعریف میشود که شامل حملات گستردهتر، طولانیمدتتر و استفاده از گروههای نیابتی است که بهطور مداوم در حال تضعیف اسرائیل هستند.
این تحلیل نشان میدهد که دو طرف درگیری، یعنی ایران و اسرائیل، از دو رویکرد متفاوت به جنگ و درگیریهای نظامی استفاده میکنند: یکی به سوی جنگ کوچک و هدفمند (اسرائیل) و دیگری به سوی جنگ گسترده و کلاسیکتر (ایران).
من این رویارویی جنگ مینیاتوری اسرائیل و جنگ ضد مینیاتوری ایران را به عنوان “وضعیت کاریکاتوری”، به نوعی به عدم تعادل و تضاد بزرگ در استراتژیها تعبیر میکنم. اصطلاح “وضعیت کاریکاتوری” به معنای نوعی تصویر اغراقشده و غیرواقعی است که شاید تضاد موجود را به شکلی اغراقآمیز و تا حدی طنزآلود نشان دهد. در اینجا، به نظر میرسد که مطهرنیا میخواهد بیان کند که این نوع تقابل منجر به نوعی وضعیت غیرمعمول میشود که بهطور واقعی و کارآمد قابل مدیریت نیست، چرا که دو استراتژی بسیار متفاوت و متضاد با یکدیگر درگیر هستند. این میتواند برای منطقه بسیار هزینهآور باشد.
با توجه به آنچه بیان شد، این اصطلاح میتواند جنبههای خاصی از عدم تناسب و تضاد استراتژیها را بیان کند، اما ممکن است برای توضیح دقیقتر و علمیتر، نیاز به اصطلاح بهتری باشد. جایگزینهای دقیقتر و علمیتر میتوانند مفاهیمی را بیان کنند که به جای تأکید بر اغراق و طنز، بر عدم کارایی و بیثباتی این نوع مواجهه تمرکز کنند. از این رو اصطلاحاتی را میتوان جایگزین کرد:
وضعیت نامتقارن (Asymmetric Situation): این اصطلاح به عدم تقارن و تفاوتهای شدید در استراتژیها و ابزارهای دو طرف اشاره دارد. در چنین حالتی، دو طرف از روشهای بسیار متفاوتی استفاده میکنند که منجر به نوعی عدم تعادل و پیچیدگی در مدیریت بحران میشود. این اصطلاح علمیتر و دقیقتر از “کاریکاتوری” است. اما، در مدلی از جنگها با تعریفی معین و با ویژگیهای مشخصی است که نمیتواند بیانکننده این مهم باشد.
وضعیت ناپایدار (Unstable Situation): این اصطلاح به وضعیتی اشاره دارد که در آن تعامل بین دو استراتژی یا روش متفاوت نمیتواند به ثبات منجر شود و هر لحظه ممکن است به تشدید تنشها و بیثباتی بیشتر بینجامد. این نیز یک توصیف علمی و قابل فهم از شرایط است. اما، این نیز کامل نیست. نمیتواند دربرگیرنده همه ابعاد موضوع باشد.
وضعیت تضاد استراتژیک (Strategic Conflict Situation): این اصطلاح بر تضاد مستقیم بین دو استراتژی و روش اشاره دارد که در نتیجه نمیتوانند با هم تطبیق یابند و نوعی تعارض مداوم ایجاد میشود. این حالت میتواند به تشدید بحران یا بنبست منجر شود.
با عنایت به این موارد، شاید استفاده از اصطلاح “وضعیت کاریکاتوری” در بیان غیررسمی یا برای نشان دادن اغراق در تضاد استراتژیها مؤثر باشد، اما از منظر علمی، اصطلاحاتی مانند وضعیت نامتقارن یا وضعیت ناپایدار میتوانند دقیقتر و واقعگرایانهتر باشند و وضعیت تقابل بین جنگهای مینیاتوری و ضد مینیاتوری را محترمانهتر بیان کنند. ولی مسلماً گویاتر نیست. آیا این جنگ کاریکاتوری پیروزی خواهد داشت؟ منافع این درگیری در کجا ذخیره خواهد شد؟
اصطلاح “وضعیت کاریکاتوری” در انگلیسی به شکل “Caricatured Situation” یا “Cartoonish Situation” ترجمه میشود. این اصطلاح به حالتی اشاره دارد که در آن ویژگیهای یک موضوع یا وضعیت بهصورت اغراقآمیز یا تحریفشده نمایش داده میشوند، شبیه به کاریکاتورها که در آن خصوصیات افراد یا اشیاء با اغراق بیان میشود.
قابل توجه است که بدانیم واژه “کاریکاتور” (Caricature) از ریشه ایتالیایی “caricare” گرفته شده است که به معنای “بار کردن” یا “بار اضافی گذاشتن” است. این مفهوم به تدریج به معنای “اغراق کردن” یا “بزرگنمایی” در توصیف افراد یا رویدادها گسترش یافت.
من یک تصویر هندسی و خطی از سه مفهوم جنگ نامتعادل، جنگ معلق، و جنگ مینیاتوری را بر اساس ایدههای مطرحشده در گفتوگو با هوش مصنوعی ارائه و خواستم تصویری معنادار را رسم نماید. در نتیجه هر یک از این مفاهیم با شکلها و الگوهای خاصی نمایش داده شدند.
من به جمله معروف سون تزو: “به جایی حمله کنید که آنها آماده نیستند، در جایی ظاهر شوید که از شما انتظار نمیرود” از کتاب هنر جنگ (The Art of War) در جنگهای سایهوار به ویژه در جنگ مینیاتوری اشاره دارم. این جمله به مفهوم استفاده از غافلگیری و عدم تقارن در استراتژیها اشاره دارد که برای موفقیت در جنگ بسیار حیاتی است. با توجه به این جمله و نظریه مطرح در مورد جنگ مینیاتوری، درخواست تصویری دیگری را مطرح کردم. نتیجه را مشاهده کنید:
تصویر تولید شده نمایی مفهومی از جنگ مینیاتوری است که با الهام از جمله معروف سون تزو “به جایی حمله کنید که آنها آماده نیستند، در جایی ظاهر شوید که از شما انتظار نمیرود”، و نظریه جنگ مینیاتوری ترسیم شده است. در این تصویر:
پهپادها به رنگ آبی، نشاندهنده استفاده از فناوریهای پیشرفته در جنگهای کوچک مقیاس و حملات از راه دور هستند.
واحدهای نظامی نخبه به رنگ قرمز، بیانگر نیروی انسانی محدود ولی دقیق و آموزشدیده که در نقاط غیرمنتظره وارد عمل میشوند.
نشانههای جنگ سایبری به رنگ سبز، نشاندهنده نقش مهم فضای مجازی و حملات اطلاعاتی در این نوع از جنگها است.
همه این اجزا بر روی یک شبکه دیجیتالی قرار گرفتهاند که بیانگر هدفگیری دقیق و هماهنگی پیچیده بین نیروها و فناوری است.
تلاش کردم با بیان تمایز میان جنگ نامتوازن و عنایت به جمله سون تزو، هرکدام از این سه مفهوم را مقایسه کرده و نمرهدهی انجام شود. نتیجه این بود:
جنگ نامتعادل (Asymmetric Warfare):
این نوع جنگ به استراتژیهایی اشاره دارد که در آن طرفین از لحاظ توان نظامی، تاکتیکها و فناوریها به شدت متفاوت هستند. جمله سون تزو بسیار به این مفهوم نزدیک است، زیرا بهرهبرداری از نقاط ضعف دشمن در جنگ نامتعادل نقش کلیدی دارد.
نمره: 9/10
جنگ معلق (Suspended Warfare):
جنگ معلق به وضعیتی اشاره دارد که در آن نبردها به دلایلی مانند عدم قطعیت یا عدم تصمیمگیری به صورت موقت یا بلندمدت متوقف شدهاند. این نوع جنگ با مفهوم غافلگیری و تغییر تاکتیکهای سریع که سون تزو پیشنهاد میدهد، ارتباط کمتری دارد.
نمره: 4/10
جنگ مینیاتوری (Miniature Warfare):
جنگ مینیاتوری به عملیاتهای کوچک و دقیق اشاره دارد که در آن تمرکز بر حملات محدود و موثر است. این نوع جنگ با ایده سون تزو تا حدی مرتبط است، زیرا بر انتخاب هدفهایی که دشمن انتظار ندارد و حملات دقیق تمرکز دارد.
نمره: 7/10
با توجه به این تحلیل، از نظر هوش مصنوعی جمله سون تزو بیشترین ارتباط را با جنگ نامتعادل داشت، زیرا تأکید بر غافلگیری و عدم تقارن در استراتژیها، در این نوع جنگ برجستهتر بود. من این نظر را بهطور کامل پذیرفتم. با عنایت به آنچه در نظر داشتم، جنگ معلق پلی میان جنگ نامتعادل و مینیاتوری بود. به آن حساسیت نشان ندادم، ولی پرسیدم: “تو جنگ نامتعادل را با جمله سون تزو نزدیکتر دانستی، تا مفاهیم جنگ معلق و مینیاتوری. نمره 9/10 دادی؛ فکر نمیکنی ظرافت و دقت جنگهای مینیاتوری بهعلاوه غافلگیری و تغییر سریع تاکتیکها در آن میتواند نمره بیشتری از 7/10 را به جنگ مینیاتوری بدهد؟ آنالیز تو چیست؟”
پاسخ این بود که:
“حق با شماست – من با صمیمیت تو خطاب کرده بودم – که ظرافتها و ویژگیهای خاص جنگ مینیاتوری ممکن است باعث شود این نوع جنگ نمرهای بیشتر از 7/10 را در ارتباط با جمله معروف سون تزو بگیرد. تحلیل دقیقتر نشان میدهد که جنگ مینیاتوری نیز ارتباط بسیار نزدیکی با ایدههای سون تزو در زمینه غافلگیری و حمله به نقاط غیرمنتظره دارد.”
دلایل افزایش نمره جنگ مینیاتوری به ۸ یا ۹
1. غافلگیری تاکتیکی و عدم پیشبینی دشمن
جنگ مینیاتوری به شدت بر غافلگیری و تغییر سریع تاکتیکها تکیه دارد. این جنبه از جنگ کاملاً با جمله سون تزو همخوانی دارد؛ چرا که از نقاط ضعف دشمن استفاده میکند و به جای رویارویی مستقیم، در مناطقی ظاهر میشود که دشمن آماده نیست.
2. استفاده از فناوریهای پیشرفته
در جنگ مینیاتوری، استفاده از فناوریهای نوین مانند پهپادها و سلاحهای هوشمند امکان حملات دقیق و ناگهانی را فراهم میکند. این عنصر غافلگیرکننده دقیقاً همان چیزی است که سون تزو از آن به عنوان استراتژی مؤثر یاد میکند.
3. انعطافپذیری و تغییر تاکتیکها
جنگ مینیاتوری از توانایی بالایی برای تغییر سریع تاکتیکها برخوردار است. نیروهای کوچک و نخبه میتوانند با تغییر مداوم مکان و نوع عملیات، دشمن را گیج کنند. این امر نیز با توصیه سون تزو در ارتباط با حمله به نقاطی که دشمن انتظار ندارد، همسو است.
4. تاکید بر حملات هدفمند
برخلاف جنگهای بزرگمقیاس، جنگ مینیاتوری حملات خود را به نقاط حساس و استراتژیک دشمن متمرکز میکند. این دقت عمل به معنای استفاده بهینه از نیروها و منابع محدود است که باز هم با تفکر سون تزو در خصوص استفاده از ضعفهای دشمن و ضربه به نقاط حساس مطابقت دارد.
نتیجهگیری
با توجه به این موارد، میتوان نمره جنگ مینیاتوری را از ۷ به ۸ یا حتی ۹ افزایش داد. زیرا این نوع جنگ دقیقاً همان اصول ظرافت، غافلگیری و هدفگیری دقیق را دارد که سون تزو توصیه کرده است. این تحلیل نشان میدهد که جنگ مینیاتوری نیز به اندازه جنگ نامتعادل میتواند با فلسفه جنگی سون تزو همخوانی داشته باشد.
جنگ چریکی و جنگ مینیاتوری
مقوله دیگر آشکارسازی تمایز بین جنگهای چریکی با جنگهای سایهوار و به ویژه مینیاتوری به عنوان موضوع پرسهنگاشتِ حاضر بود. برای بررسی نقاط تمایز و تشابه میان جنگ مینیاتوری و جنگ چریکی، باید به خصوصیات کلیدی هر یک از این دو نوع جنگ توجه کنیم:
نقاط تشابه
مقیاس کوچک عملیاتها
هر دو نوع جنگ، چه مینیاتوری و چه چریکی، از عملیاتهای کوچک و محدود استفاده میکنند. در جنگ مینیاتوری، حملات دقیق و متمرکز هستند و در جنگ چریکی نیز تمرکز بر عملیاتهای کوچک، ناگهانی و در عین حال مؤثر است. اما، میزان اثرگذاری جنگ مینیاتوری در بهرهمندی از ویژگیهای مکمل بیشتر ارزیابی میشود.
تاکید بر غافلگیری
در هر دو نوع جنگ، غافلگیری دشمن نقش مهمی دارد. جنگهای چریکی با استفاده از حملات ناگهانی و مکانهای ناشناخته انجام میشوند و جنگ مینیاتوری نیز بر انتخاب اهدافی که دشمن انتظار ندارد و حملات دقیق تمرکز دارد. اما، به دلیل پنهانکاری غیر متعارفتر در جنگ چریکی از جهاتی این معنا به جمله سون تزو نزدیکتر است.
هدفگیری دقیق
هر دو جنگ به دنبال ضربات موضعی به نقاط حساس هستند. در جنگ چریکی، نیروهای کوچک به نقاط ضعف دشمن حمله میکنند و در جنگ مینیاتوری، حملات کوچک و استراتژیک به اهداف خاص و محدود انجام میشود. در جنگ مینیاتوری موضع حملات کوچک و استراتژیک است و در آن تعداد نیروهای میدانی مانند جنگ چریکی مطرح نیست.
نقاط تمایز:
1. ساختار و فرماندهی
در جنگ چریکی، معمولاً نیروهای نامنظم و غیردولتی (مانند گروههای مقاومتی یا انقلابی) درگیر هستند و ساختار فرماندهی به صورت غیرمتمرکز و بدون تجهیزات پیشرفته است. در حالی که در جنگ مینیاتوری، معمولاً دولتها یا واحدهای نظامی پیشرفته با تجهیزات دقیق و مدرن، مانند پهپادها و حملات سایبری، عمل میکنند.
2. فناوری و ابزار
جنگ مینیاتوری به طور معمول از فناوریهای پیشرفته مانند پهپادها، سلاحهای دقیق، و عملیات سایبری استفاده میکند. در مقابل، جنگ چریکی بیشتر به تاکتیکهای سنتی و غیرمنظم، مانند کمین و حملات پارتیزانی، متکی است.
3. اهداف استراتژیک
هدف جنگ مینیاتوری معمولاً ایجاد یک اثر محدود و دقیق است که بتواند به تغییر نتایج کلی جنگ کمک کند. این نوع جنگ بیشتر بر نتایج تاکتیکی سریع و مشخص تمرکز دارد. در جنگ چریکی، هدف اصلی تضعیف دشمن از طریق ایجاد خستگی و فرسایش است و معمولاً اهداف بلندمدتتر دارد.
جنگ مینیاتوری در مقایسه با جنگ چریکی به فناوریهای مدرنتر و عملیاتهای دقیقتری وابسته است، در حالی که جنگ چریکی بیشتر به تاکتیکهای سنتی و استفاده از نیروهای غیردولتی متکی است. هر دو بر غافلگیری و مقیاس کوچک عملیات تمرکز دارند، اما جنگ مینیاتوری به دلیل استفاده از فناوریهای پیشرفته و سازماندهی دولتی، از جنگ چریکی متمایز است.
نقش عاملها یا نخبگان نظامی مدرن در جنگهای مینیاتوری به تعبیر من، با توجه به بهرهبرداری از فناوریهای پیشرفته و نیاز به عملیات دقیق و متمرکز، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این نوع جنگ که بر حملات محدود و هدفمند تأکید دارد، مستلزم بهکارگیری نیروهایی با تواناییهای ویژه و ساختارهایی است که بتوانند به سرعت و با دقت در فضاهای متغیر و پیچیده عمل کنند. از همین رو ویژگیهای ساختار نظامی مناسب اهمیت پیدا میکند.
ویژگیهای ساختار نظامی متناسب با جنگ مینیاتوری:
1. تمرکز بر نخبگان و نیروهای ویژه
در جنگ مینیاتوری، استفاده از نخبگان نظامی و نیروهای ویژه که مهارتهای خاص و تخصص در فناوریهای پیشرفته مانند پهپادها، جنگ سایبری، و عملیات اطلاعاتی دارند، ضروری است. این نیروها باید توانایی اقدام سریع و دقیق در برابر اهداف مشخص را داشته باشند.
2. ساختار چابک و انعطافپذیر
ساختار نظامی باید چابک و انعطافپذیر باشد تا بتواند به سرعت به تغییرات شرایط و محیط پاسخ دهد. این ساختار نباید متمرکز و سنگین باشد؛ بلکه باید از واحدهای کوچک و مستقل تشکیل شود که بتوانند به صورت خودمختار و بر اساس اطلاعات دقیق عمل کنند.
3. هماهنگی چندبعدی
در جنگ مینیاتوری، استفاده از تیمهای چندگانه و هماهنگ از نیروهای زمینی، هوایی، دریایی و سایبری اهمیت دارد. این هماهنگی به واسطه سامانههای پیشرفته فرماندهی و کنترل (C4ISR) امکانپذیر است، که به رهبران نظامی اجازه میدهد به صورت لحظهای تصمیمگیری کنند و نیروها را هدایت نمایند.
4. بهرهبرداری از اطلاعات و فناوریهای پیشرفته
فناوریهای اطلاعاتی و دادهمحور در قلب جنگهای مینیاتوری قرار دارند. نخبگان نظامی باید توانایی استفاده از هوش مصنوعی، تحلیل دادههای بزرگ و پایش لحظهای میدان جنگ را داشته باشند تا بهترین نقاط حمله را شناسایی و بر اساس آن اقدام کنند.
5. استفاده از سلاحهای دقیق و هدفمند
سلاحهای هوشمند و حملات دقیق که از فناوریهایی مانند پهپادها و موشکهای هدایتشونده استفاده میکنند، عنصر کلیدی جنگ مینیاتوری هستند. نیروهای نخبه باید توانایی استفاده از این تسلیحات را داشته باشند و بر اساس اطلاعات دقیق به اهداف مشخص حمله کنند.
6. تمرکز بر عملیاتهای کوتاهمدت و مؤثر
عملیاتهای جنگ مینیاتوری معمولاً کوتاهمدت و محدود هستند، اما تأثیرات استراتژیک دارند. بنابراین، ساختار نظامی باید بتواند به سرعت و بدون هدر دادن منابع، عملیاتهای دقیق و مؤثر را اجرا کند.
ویژگیهای کلیدی عاملیتهای نظامی در جنگ مینیاتوری:
خودمختاری و تصمیمگیری سریع
نیروهای نخبه در جنگ مینیاتوری باید توانایی تصمیمگیری سریع و مستقل داشته باشند.
تخصص در فناوریهای نوین
نخبگان باید از توانایی استفاده از فناوریهای پیشرفته در حوزههای مختلف مانند سایبری، پهپادها، و تحلیل داده برخوردار باشند.
انعطافپذیری و تطبیقپذیری
این نیروها باید به سرعت با شرایط محیطی و اطلاعات جدید تطبیق یابند و عملیاتهای پیچیده را در محیطهای متنوع اجرا کنند.
به طور کلی، نخبگان نظامی مدرن در جنگ مینیاتوری، به واسطه تواناییهای پیشرفته تاکتیکی و فناورانه، نقشی محوری ایفا میکنند و ساختار نظامی حول محور این تواناییها شکل میگیرد.
جمعبندی
جنگ مینیاتوری از این دریچه نگرش یکی از اشکال نوین جنگهای سایهوار و مدرن است که با استفاده از فناوریهای پیشرفته و نیروهای نخبه نظامی در مقیاس کوچک انجام میشود. این نوع جنگ بر عملیاتهای محدود و هدفمند تمرکز دارد و شامل ویژگیهای کلیدی است. عملیاتهای کوچک مقیاس که اغلب بهصورت پنهان و با استفاده از فناوریهای نوین مانند پهپادها، سلاحهای هوشمند، و حملات سایبری در این جنگ اهمیت دارند. انعطافپذیری و تغییر سریع تاکتیکها برای گیج کردن و غافلگیر کردن دشمن همراه با تمرکز بر نقاط ضعف و حساس دشمن که بر اساس اطلاعات دقیق شناسایی شده است. استفاده از نخبگان نظامی و واحدهای کوچک ویژه که توانایی انجام عملیاتهای دقیق و سریع دارند، از ارکان مهم این جنگ است.
نقش فناوری در این جنگ از اهمیت حیاتی برخوردار است. فناوریهای نوین، از جمله ابزارهای سایبری و اطلاعاتی، در جنگ مینیاتوری نقش محوری دارند. این جنگ در فضاهای جدیدی مانند فضای سایبری، با بهرهگیری از دادهها و اطلاعات دیجیتال انجام میشود.
استفاده از تاکتیکهای غافلگیرکننده پس از فناوری اهمیت مییابد. غافلگیری و عملیات نامتقارن، همانطور که در جمله معروف سون تزو آمده، بخش اصلی از استراتژی جنگ مینیاتوری است. این نوع جنگ از حملات غیرمنتظره به نقاطی که دشمن انتظار ندارد، بهرهبرداری میکند.
پیچیدگی محیط استراتژیک را نباید از نظر دور داشت. محیطهای ناپایدار و پیچیده، زمینهساز افزایش ناامنی و بیثباتی در جنگ مینیاتوری هستند. در این جنگها، بازیگران دولتی و غیردولتی با تاکتیکهای غیرمستقیم درگیر میشوند. تلاقی این دو در یکدیگر و با یکدیگر وجوه گوناگونی را ترسیم مینماید.
باید توجه داشته باشیم که تمایز میان جنگهای نامتعادل و چریکی نیز از اهمیت برخوردار است. جنگ مینیاتوری با جنگ نامتعادل در استفاده از استراتژیهای غیرمستقیم و بهرهبرداری از ضعفهای دشمن مشترک است، اما از لحاظ اندازه و نوع عملیات متفاوت است. همچنین، جنگ مینیاتوری با جنگهای چریکی شباهتهایی دارد، اما به دلیل بهرهگیری از فناوری پیشرفته و استفاده از نیروهای نخبه، از لحاظ تاکتیکی بسیار متفاوت است.
منابع و مراجع
کتابها (فارسی):
مینیاتور ایرانی اثر باسیلی نیکیتین
تحلیل و بررسی آثار مینیاتوری ایرانی و صحنههای جنگی
شاهنامه و مینیاتور ایرانی
بررسی ارتباط میان شاهنامه فردوسی و هنر مینیاتور با نمونههای جنگهای مینیاتوری
مینیاتورهای صفوی
بحث در مورد هنر مینیاتور دوره صفوی و صحنههای جنگی
آثار منتشر شده توسط مطهرنیا
با عناوین جنگ نامتعادل و چنگ معلق در جنگهای سایهوار
مرتبط با آیندهپژوهی و جنگهای سایهوار
کتابها (انگلیسی):
Islamic Art and Visual Culture: An Anthology of Sources by D. Fairchild Ruggles
The Art of Persian Painting by Barbara Brend
Persian Painting: The Arts of the Book and Portraiture by Sheila R. Canby
The Art of the Persian Court: Studies in Fifteenth-Century Manuscript Illustration by Anthony Welch
Shahnameh: The Persian Book of Kings by Abolqasem Ferdowsi
(Illustrated by various Persian miniaturists)
Islamic Manuscripts: The Collection of the Chester Beatty Library by Elaine Wright
The Shahnama of Shah Tahmasp: The Persian Book of Kings by Sheila R. Canby
مقالات (فارسی):
مطهرنیا، مهدی. “جنگ نامتعادل و تأثیرات آن بر امنیت ملی”. فصلنامه مطالعات امنیت ملی، شماره ۲، سال ۱۴۰۰، صفحات ۵۰-۷۵.
مطهرنیا، مهدی. “جنگ معلق: مفاهیم و چالشها”. مجله استراتژی نظامی، شماره ۴، سال ۱۳۹۹، صفحات ۱۰۰-۱۲۰.
جعفری، حسین. “بررسی تأثیر جنگهای سایبری بر ساختار نظامی کشورها”. مجله پژوهشهای امنیتی، شماره ۱، سال ۱۴۰۱، صفحات ۲۵-۴۵.
حسینی، امیر. “نقش هنر مینیاتور در روایت جنگهای تاریخی”. فصلنامه هنر و فرهنگ، شماره ۳، سال ۱۳۹۸، صفحات ۲۰-۳۵.
مقالات (انگلیسی):
Sun Tzu. The Art of War. Columbia University Press, 2005.
مبنای بسیاری از استراتژیهای جنگی مانند غافلگیری و حمله غیرمنتظره.
John Arquilla and David Ronfeldt. Networks and Netwars: The Future of Terror, Crime, and Militancy
درباره جنگهای شبکهای و فناوریهای نوین.
John Mearsheimer. The Tragedy of Great Power Politics
نظریهپردازیهای کالن درباره جنگ و قدرتهای بزرگ.
Libicki, Martin C. Cyberdeterrence and Cyberwar. RAND Corporation, 2021.
DOI: 10.7249/RR3155
Arquilla, John, and David Ronfeldt. The Emergence of Cyber Warfare. The Journal of Strategic Studies, vol. 41, no. 3, 2018, pp. 403-425.
DOI: 10.1080/01402390.2018.1462767
Tolk, Andreas, et al. Modeling and Simulation Support for System of Systems Engineering Applications. Wiley, 2020.
DOI: 10.1002/9781119505882
Mearsheimer, John J. The Tragedy of Great Power Politics. W.W. Norton & Company, 2020.
ISBN: 978-0393978511
Chen, Hu, and Cheng Zhang. Cyber Security and Global Governance: The Role of Military in Cyber Defense. Journal of Cyber Policy, vol. 6, no. 2, 2021, pp. 234-250.
DOI: 10.1080/23738871.2021.1945712